دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 3458
تعداد نوشته ها : 6
تعداد نظرات : 1
Rss
طراح قالب
GraphistThem261
« تعریف فرهنگ : فرهنگ شامل همه فعالیتهای انسانها و سیمای واقعی آنان است در واقع فرهنگ تمام آن ساخته ها ، اندیشه ها ، نهادها ، آداب و رسوم ، روشهای اخلاقی و مانند آنهاست که تمامیت آنها محیطی را بوجود آورده که پرداخته خود انسان است . به عبارت دیگر ، فرهنگ مجموعه کوششهای انسان است برای انطباقش با محیط و اصلاح شیوه های زندگی اش و سرانجام آنچه جامعه می آفریند و به انسان واگذار میکند ، فرهنگ نام دارد ... »کسی ، دانشمندی ، بزرگی ، نگفته است که سریال سازی از یک نوشتة چند خطی در آخرین کتاب خاک خوردة آخرین قفسة کتابخانه ، فرهنگ سازی محسوب میشود ! کسی نگفته است که اگر کشوری با تمدن ... ساله با ساختن سریالی همچون جومونگ که پر است از صحنه های جنگ و خونریزی و عشق و عاشقی های هندی تبار ! فرهنگ سازی کرده است ! کسی نگفته است که ارزش یک جامعه ، یک کشور ، یک ملت به توانایی شناساندن فرهنگش یا حتی غالب کردن آن به کشورهای دیگر است . ارزش چیزی است که مورد توجه جامعه قرار میگیرد . در واقع هر چیزی که برای نظام اجتماعی مورد نیاز محترم ، مقدس و خواستنی است .  در جذابیت آبکی جومونگ و طبع آبکی اکثریت قشر خاصی از مردم ما هیچ شکی نیست ! در اینکه مسئولان ما کوتاهی میکنند هیچ شکی نیست . اما شما واقعا فکر می کنید که امثال ابوعلی سینا ، فارابی ، و یا حتی تخیل بوجود آورندة رستم و سهراب ، به تنهایی موجب غنای فرهنگی ما شده اند ؟ یعنی امثال من ، شما و یا حتی نوه های بنده و شما ، توانایی ساختن و یا ترمیم فرهنگ خویش را ندارند ؟ اگر پاسخ شما منفی است  پس تکلیف باورها ، ارزشها ، هنجارها و نمادهای جامعة ما چه میشود ؟ اینها جزو فرهنگ ما نیستند ؟ کشوری با هفت هزار سال تمدن نباید ادعای خودشیفتگی کند ؟ به راستی سریال جذاب و زیبایی همچون « در چشم باد » از نظر شما همچون یک مستند است و آنوقت سریالی همچون جومونگ ، نماد فرهنگ ؟ در اینکه این سریال و هزاران سریال کره ای دیگر از عناصر جذاب که بیننده را با خود درگیر میکند ، بهره برده است ، هیچ شکی نیست اما ... سریالی که شما برای قیاس با این حجم کره ای انتخاب کرده اید و مرا سخت آشفته کرد ، نمونة بارز یک هنجار یا نماد است . نماد برای منی که تا بحال زندگی در آن دوران را برای خود متصور نبوده و نیستم . هیچ کس ادعا نکرده که ایرانی جماعت برای یک دنیا کافیست و بقیه فرت ! اما منی که ایرانی هستم ، نمیتوانم به فرهنگ و توانایی اش در غالب کردن آن و به خورد مردم دیگر دادنش ، غبطه بخورم . حسرت بخورم . نمونه اش را سال گذشته دیدیم . صادقانه بگویم که تا قبل از دیدن سریال « روزگار قریب » ، حتی نمیدانستم همچین کسی هم وجود خارجی داشته است شاید شما هنگام دیدن این سریال خوابتان برده که ندیده ایدش ! یا سریالی همچون « شیخ بهایی »  یا سریال « نردبام آسمان » و اینها را نمی بینید و جومونگ را چرا ! این درست که مسئولین فرهنگی ما تلاش گسترده ای برای جذاب سازی سریالهای خود نداشته اند اما همین که من و امثال من که چند صباحی بیشتر از عمرشان نمی گذرد ، با همین سریالهای به قول شما ، مستند ، با یکایک دانشمندان و بزرگان کشوری با غنای فرهنگی فروان آشناییت پیدا کرده اند ، کافی نیست ؟ جهانیان باور دارند که ما هستیم . ایرانی هست . ایران هست . باور یعنی مفاهیم کلی و مبهم دربارة جهان و ماهیت جامعه که مردم جامعه درستی آنها را به عنوان واقعیت قبول دارند ... من جومونگ نمیبینم همانطور که شما در چشم باد را نمی بینید . من به فرهنگ ایرانی و ماهیتم می نازم  شما به فرهنگ و توانایی دیگران ! اگر بگویم ، تکرار مکررات است اما میگویم که نگویند یک طرفه به قاضی رفت ، مسئولین محترم ! اینهمه ایده ، موضوع ، تم در این کشور پهناور و کهن هست که خاک می خورند تا شناسانده شوند ! ما جومونگ و امپراطور دریاها و جواهری در قصر نمی بینیم اما نشسته ایم منتظر ... منتظر یک عنایت از طرف شما تا شاید یک آن چشمتان خورد به گوشه ای از این فرهنگ تا شاید مغتنم شمرده شود و بعضی ها ، تاکید میکنم بعضی ها نگاهشان عوض شود ... به قول سهراب : چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.
واژه ها را باید شست .
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.
چترها را باید بست.
زیر باران باید رفت.فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.
با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت.  

دسته ها :
X